لحظه ها عریانند - متن زیبا از کیوان شاهبداغی
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
ادامه دارد...
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
ادامه دارد...
تـنها تـوئـی تـنها تـوئی در خـلوت تنهائیم
تنها تو می خواهی مرا با این همه رسوائیم
جان گشته سرتا پا تنم از ظلمت تن ایمنم
شــو آفـتاب روشنـم پـیدا بــه نـاپـیدائیم
ادامه دارد
ﻫـــﺮ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑــﯿﺪﺍﺭ ﻣﯿﺸﻮﻡ
ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ ﻫـــــﻨﻮﺯ ﺍﻣـﺮﻭﺯ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﻓـﺮﺩﺍ ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻓـﺮﺩﺍ ﻭﺍﮊﻩ ﺍﯼ ﺑﯿﺶ ﻧﯿﺴﺖ
ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ ﺍﻣـــﺮﻭﺯ ﺍﺳﺖ
ﺍﻣــﺮﻭﺯﺗﺎﻥ ﻗﺸــﻨﮓ
ﺍﻣﺮﻭﺯﺗﺎﻥ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
ﺍﻣﺮﻭﺯﺗﺎﻥ ﺷﺎﺩ
ﺍﻣﺮﻭﺯﺗﺎﻥ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﺧـــــ❤ـــﺪﺍ ….
باور کن ...
در تقدیر هر انسانی معجزه ای ازطرف خدا تعیین شده که قطعأ در زندگی،
در زمان مناسب نمایان خواهد شد!
یک شخص خاص ...
یک اتفاق خاص ...
یا یک موهبت خاص ...
منتظر اعجاز خدا در زندگیت باش، بدون ذره ای تردید!
زندگی درست مثل نقاشی کردن است ...
خطوط را با امید بکش ...
اشتباهات را با آرامش پاک کن ...
قلم مو را در صبر
غوطه ور کن ...
و با عشق رنگ بزن ...
راهی نمی بینم آینده پنهان است
اما مهم نیست
همین که تو راه را می بینی و من تو را
برایم کافی است ...