۴

این آسیاب به نوبت است

طرفدارش نیستم 

به نظرم آدم خوبی بود

ولی مرگش برای من تلنگری بود نمیدونم چرا ولی همیشه فکر میکردم آقای هاشمی هیچ وقت نمیمیره ولی امروز دیدم مرگ با کسی شوخی نداره

من تا حالا توی زندگی نشده از چیزی بترسم، نه از این ترسیدم که والدینم دعوا کنه، نه از این ترسیدم که استاد پاسم نکنه ، نه زمان بچگی از تاریکی ، ولی وقتی به مرگ خودم فکر میکنم خیلی میترسم، ویدیو بالا رو ۱۰ باری نگاه کردم و هعی نگران اینم کی نوبت من میشه

این آسیاب به نوبت است

خدا رحمت کنه آقای هاشمی رو

در روزی بسیار نزدیک همه ما دستانمان از دنیا کوتاه خواهد شد و گدای چند صلوات از انسان های روی زمین می‌شویم، پس من هر شب برای بازدیدکنندگان سایتم صلوات میفرستم، یعنی برای تو که این متن را میخوانی، حال می‌شود تو هم برای من بفرستی؟ :)
جهت دریافت آخرین مطالب سایت در ایمیل خود ، در خبرنامه عضو شوید
۴ دیدگاه
  1. avatar
    خدا رحمتشون کنه...

    ترس از مرگ...
    اون که امام علی (ع )بود از مرگ میترسیدند..
    خدا بهمون رحم کنه...
    • avatar
      ان شالله عاقبت بخیر شیم
  2. avatar
    سلام علیکم

    از ابراز صادقه احساس شما تشکر می کنم.
    ان شاءالله خداوند مهربان خدمات این مرد بزرگ را قبول و از تقصیراتشان بگذرد. امیدوارم خدا از سر تقصیرات من هم بگذرد.
    خدمت همه تسلیت عرض میکنم.

    ضمنا امشب شب وفات حضرت معصومه س و شهادت امیرکبیر است. این دو مصیبت را نیز تسلیت عرض می کنم.
    موفق باشید
    • avatar
      سلام
      ان شالله
      و همچنین تسلیت میگم
      ممنونم از حضورتون
      موفق باشید
  3. avatar
    .....عارفه .....
    اااا این کی مرد من نفهمیدم؟؟!!!
    عجبااا
    خدابیامرزتش
    • avatar
      یهویی شد 
      خدا رحمتش کنه
  4. avatar
    اسیاب مرگ با کسی شوخی ندارد هرروز یا هر ثانیه نوبت یکیست کاش روزی که نوبت ما میرسد اماده باشیم

    خدا رحمتشون کنه

    انالله و انا الیه راجعون.
    • avatar
      اره چ حس خوبی هست وقتی فکر میکنی اماده ای برای جواب پس دادن ها
      خدا رحمتش کنه 

ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
زندگی، یعنی عشق فرصت همراهی با، امید است درک همین اکنون است وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم رسم پذیرایی از تقدیر است یعنی تکاپو یعنی هیاهو شب نو، روز نو، اندیشه نو یعنی حرکت و امید
کانال تلگرام در بیان دنبال کنید