۲۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درد و دل با خدا» ثبت شده است
    • نور فانوست

      نور فانوست

      خدایـــــــــــــــا

      فانوست را کمی پایین تر بگیر

      جاده ای که در آن قدم نهاده ام تاریک است،

      انتهایش را نمی دانم چیست. میترسم انتهایش بن بست باشد

      تو را به مهربانیت سوگند،

      فانوست را کمی پایین تر بگیر تا روشنی بخش راه نامشخصم باشد.

      نمی خواهم بی فانوس تو به جایی برسم که برگشتنم دشوار گردد و پشیمان شوم.

      ای مهربانترینم ، من اکنون سخت به نور فانوست محتاجم...

    • می نویسم برای تو و برای دل

      می نویسم برای تو و برای دل

      خدای من بمان

      ای دیدگانی تار ... می نویسم ... برای تو و برای دل !

      دل !.... این دل تنگ و تنها ... امروز تنهاتر از هر زمان دیگری هستم.....

      تو هستی ! .... در

    • دعا کردم بعضی چیزها را از دست دادم

      دعا کردم بعضی چیزها را از دست دادم

      ﺍﺯ ﺑﻮﺩﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ دعا ﺑﻪ درگاه ﺧﺪﺍوند ، ﭼﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ ؟

      ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻫﻴﭻ .

      ﺍﻣﺎ ، ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ ..

      ﺧﺸﻢ ، ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ، ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ، ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﻡ ﺍﻣﻨﯿﺖ ، ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﯼ ﻭ ﻣﺮﮒ .

       

       ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﺎلمان ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮔﺎﻫﯽ با ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﻬﺎ ، خیال ﺁﺳﻮﺩﻩ تری داریم...

    • منت نکش پر بکش

      منت نکش پر بکش

      دلت که گرفت، دیگر منت زمین را نکش

      راه آسمان باز است ، پر بکش . . .

    • شانه خدا

      شانه خدا

      سرت را بر شانه خدا بگذار

      تا او با نوازشهای دستان مهربانش

      قصه عشق را چنان زیبا برایت بخواند

      که نه از دوزخ وحشت کنی

      و نه از بهشت به رقص درآیی

      نه از نداشتن چیزی غصه بخوری

      و نه از نداشتن کسی

زندگی، یعنی عشق فرصت همراهی با، امید است درک همین اکنون است وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم رسم پذیرایی از تقدیر است یعنی تکاپو یعنی هیاهو شب نو، روز نو، اندیشه نو یعنی حرکت و امید
کانال تلگرام در بیان دنبال کنید